فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.



FRAGILE WORLD
«دنیای شکننده»

I know that I’m not alone
می دانم که تنها نیستم

What I’ve seen, has been seen before
چیزی که دیدم، پیش از این هم دیده شده

But it hurts just like a thorn
اما این مرا آزرده می کند،درست مثل یک خار

A pain I’ve never felt before
دردی که قبلاً هرگز احساس نکرده ام

My heart says: “Just speak the truth”
قلبم می گوید: «فقط حقیقت را بگو»

But my mind says: “Don’t be a fool”
اما عقلم می گوید: «احمق نباش»

Need to get something off my mind
باید چیزی را از ذهنم بیرون بکشم

Don’t let this silence be misunderstood
اجازه نده این سکوت اشتباه فهمیده شود

I don’t know where my heart will take me
نمی دانم قلبم مرا به کجا خواهد برد

But I know your light will protect me
اما می دانم که نور تو از من حفاظت خواهد کرد…

From this fragile world
در برابر این دنیای شکننده

I don’t know where I’m destined to be
نمی دانم مقدر شده است که من کجا باشم

Rich or poor, famous, loved or lonely
ثروتمند باشم یا فقیر، مشهور، دوست داشتنی یا تنها

But I know, without your light I’ll never cope
اما می دانم که بدون نور تو هرگز از عهده آن بر نمی آیم…

In this fragile world
در این دنیای شکننده

Did you think you can silence me?
آیا فکر می کنید می توانید مرا ساکت کنید؟

With your lies, games and deceit?
با دروغ ها، بازی ها و نیرنگ هایتان

You can continue robbing me
شما می توانید همچنان از من سرقت کنید

But you won’t rob my dignity
اما نمی توانید شأن و وقار مرا غارت کنی

I know that life is just a game
می دانم که زندگی فقط یک بازی است…

An illusion that will fade
خیالی که محو خواهد شد

Cheat and lie, have it your way
فریب بدهید و دروغ بگویید، هر کاری می توانید بکنید

But you can’t cheat death, no way
اما نمی توانی مرگ را فریب دهی، به هیچ وجه

I don’t know where my heart will take me
نمی دانم قلبم مرا به کجا خواهد برد

But I know your light will protect me
اما می دانم که نور تو از من حفاظت خواهد کرد…

From this fragile world
در برابر این دنیای شکننده

I don’t know where I’m destined to be
نمی دانم مقدر شده است که من کجا باشم

Rich or poor, famous, loved or lonely
ثروتمند باشم یا فقیر، مشهور، دوست داشتنی یا تنها

But I know, without your light, I’ll never cope
اما می دانم که بدون نور تو هرگز از عهده آن بر نمی آیم…

In this fragile world
در این دنیای شکننده

Life’s just a game
زندگی فقط یک بازی است…

An illusion that will fade
خیالی که محو خواهد شد

Cheat and lie have it your way
فریب بدهید و دروغ بگویید، هر کاری می توانید بکنید

But you can’t cheat death, no way
اما نمی توانی مرگ را فریب دهی، به هیچ وجه

I don’t know where my heart will take me
نمی دانم قلبم مرا به کجا خواهد برد

But I know your light will protect me
اما می دانم که نور تو از من حفاظت خواهد کرد…

From this fragile world
در برابر این دنیای شکننده

I don’t know where I’m destined to be
نمی دانم مقدر شده است که من کجا باشم

Rich or poor, famous, loved or lonely
ثروتمن


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 28 فروردين 1392برچسب:شعر, شعر انگلیسی, | 8:3 | نویسنده : |

The Huma of bliss

علي اي هماي رحمت تو چه آيتي خدا را
که به ماسوا فکندي همه سايه‌ي هما را
O Ali!  the bird of bliss, what a portent of God thou art
For, thy shadow hast over-shadowed one and all

دل اگر خداشناسيهمه در رخ علي بين
به علي شناختم به خدا قسم خدا را
O heart! If thou art Gog-gnostic, seek every thing in Ali`simage
By God , I came to know God by the very Ali indeed

 

 

به خدا که در دو عالماثر از فنا نماند
چو علي گرفته باشد سر چشمه‌ي بقا را
 
By God in the two universes  no trace doth remain of mortality
Cos Ali hast occupied the source of eternity

مگر اي سحاب رحمت توبباري ارنه دوزخ
به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را
O  the cloud of bliss!  thou should of rain if not ,the hell
Would burn one and all`s  lives in violence

برو اي گداي مسکين درخانه‌ي علي زن
که نگين پادشاهي دهد از کرم گدا را
O! the poor beggar go and knock at Ali`s door
Cos he would present  thou the king`s seal-ring in charity

بجز از علي که گويد به پسرکه قاتل من
چو اسير تست اکنون به اسير کن مدارا
Nobody save Ali would order his son to be kind to his murderer
While he is thy captive

بجز از علي که آرد پسريابوالعجائب
که علم کند به عالم شهداي کربلا را
Who save Ali begetest a surprising son
Who renderst universal  fame  and honour  to the Karbala martyrs

چو به دوست عهد بندد ز ميانپاکبازان
چو علي که ميتواند که بسر برد وفا را
Who canst pay allegiance to friend like Ali
Amoung the sincere devoters to keep his promise to friend

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحيرم چه نامم شه ملک لافتي را
Neither can he be called God nor can he called son
I wonder what  shall I call the king of Lafata  Land?

بدو چشم خون فشانم هله اي نسيمرحمت
که ز کوي او غباري به من آر توتيا را
 O the breeze of Bliss! I shall spray blood from the two eyes
So from his site a dust of collyrium to me brought!

به اميد آن که شايد برسد به خاکپايت
چه پيامها سپردم همه سوز دل صبا را
Perchance I hope the dust of thy foot receivest
My hot hearty sorrowfull calls  that I hold for Sheba!

چو تويي قضاي گردان به دعايمستمندان
که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را
Cos thou listenest to the poor prayers
So thou turnest away from our soul the way of the Fate`s pest

چه زنم چوناي هردم ز نواي شوق اودم
که لسان غيب خوشتر بنوازد اين نوا را
What can I blow like the voice of the loud pipe at any moment
For the sake of the excitement
Cos the tongue of the unseen holdest not pleasanter than this voice

همه شب در اين اميدم که نسيمصبحگاهي
به پيام آشنائي بنوازد و آشنا را
I hold this hope all nights to the Down`s breeze
To caress the acquaintee with a friendly calling voice

ز نواي مرغ يا حق بشنو که در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهريارا
Hearken to the song of the Ya Hagh O Shahriar!
How pleasant it is to tell the friend the heart`s sorrow in the night`s heart
 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 10 فروردين 1392برچسب:شعر , شعر به انگلیسی ,شعر همای رحمت, | 10:19 | نویسنده : |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 27 صفحه بعد

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • مهندس احمدی